مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
اگرچه زخـم سرش را تمام میديـدند ولی ز زخـم عـمـيق دلـش نپـرسـيدند كسی نخواست بپرسد چرا سرش بشكافت اگرچه مـردم بی درد كـوفه ميديـدند شبی نخفت علی از غـم جهـالت خلق ولی تـمـامی آنـان ز جـهـل خوابـيدند نرفت رنگ سياهی بُرون از آن دلها ز داغ سُرخ عـلی، گر سياه پـوشـيدند به غـير اهل ولايت، هـنـوز هم آنـان اسيـر وسـوسـه و اهل شك و تـريـدند علیست چون شب قدر خدا كه اين مردم ز قـدر و منـزلـتش نكـتهای نفـهـميدند علی حقيقت عدل است و تا ابد زندهست ولی تـمـامی آنـان ز جـهـل خوابـیدند خدا گواست كه در كربلا همين مردم گُلان باغ علی را به نـيـزهها چـيـدنـد چه روزگار غريبی بُود كه بعد از او به اشك زينب او اهل كـوفه خـنديـدند دلم گـرفته «وفایی» بیا که گریه کنیم به احترام غمی که به شیعه بخـشیدند |